...

سلام
امیدوارم همه خوانندگان قبلی وبلاگ من ( خصوصی ترین خاطرات من) این کامنت رو بخوانند ( خانمی عزیز که الان ریش و قیچی وبلاگ من دست توست لطفا این کامنت رو توی یک پست جدید بذار بی زحمت )
اول: عذر می خوام. شرمنده ام به دلیل بی خبر رها کردن وبلاگ. شرمنده همه هستم و جدا کاری از دستم برنمی آید برای جبران این خطا. انتظار بخشش از شما انتظار زیادی است . می دانم.
دوم: من حالم خوبه ( زیادی خوبم! ) . محمد هم خوبه. زن وبچه هایش هم خوبند. ( خداروشکر )
سوم: وبلاگ را پنج شنبه ای حذف کردم که ویران و درمانده بودم. ولی حرکتم یک حرکت حسی و عاطفی نبود. دلیل حذف وبلاگ را – اجازه بدهید که – بماند پیش من و پروردگارم.
چهارم: دلم برای وبلاگم تنگ شده. دلم برای نوشتن تنگ شده ( من مرض نوشتن دارم آخه) . دلم می خواست از روزهایم برایتان می نوستم ...از روزهای گرم تابستان امسال...از محمد...خودم...و شما حرص می خوردید که محمد چرا هیچ کاری نمی کنه و چرا اینقدر ذلیله !
پنجم: پشیمان نیستم. برای یکی از دوستان با ایمیل توضیح دادم که هر روز چطور موقع تایپ کردن دستم می لرزید و دلم تاپ تاپ می زد که " مریم فردای روزگار چه جوری می خواهی جواب خدا را بدهی " ...
راستش دوست نداشتم مروج این نوع رابطه باشم...اشاعه دهنده و توجیه کننده این جور رابطه باشم. شرایط زندگی من – به دلیل شرایط بدو تولدم – خاص بود و هست ولی این مطلب احتمالا لابلای خاطراتم گم می شود و خواننده فراموش می کند . این جور رابطه ها – حتی هنوز هم – برای من قابل هضم و پذیرش نیست و هیچ توجیهی مقبولش نمی کند ولی عملا داشتم این مدل رابطه را با توضیح و تشریح فراوان می نوشتم و می نوشتم و ... گاهی – میانه راه – فکر می کردم برگردم و همه پست ها را رمز دار بنویسم که به نظرم کار صحیحی نمی آمد ( و نمی آید) . بدترین لحظه ها و سخترین روزهای وبلاگ نویسی من وقتی بود که می دیدم کامنتی دارم با این وصف: " سلام مریم خانم. من با اینکه چند روز دیگر کنکور دارم بی وقفه دارم وبلاگ شما را می خوانم..." اینجور کامنتها آتشم می زدند...خیلی از خوانندگان من حتی دبیرستانی بودند. واقعا نمی توانستم خودم را ببخشم.
البته این مساله دلیل حذف وبلاگ نبود ولی الان دیگه همچین عذاب وجدانی ندارم.
ششم: شاید وقتی دیگر...شاید وبلاگی دیگر....
هفتم: تا آن وقت این ای میل شخصی من است: maryam.afrs@gmail.com
هشتم: در پناه حق باشید و باز هم پوزش من را بپذیرید.
مریم.

نظرات 53 + ارسال نظر
حباب یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ق.ظ http://parazithaye-ghalbam.blogfa.com

کجاییییییییییییییی؟این مدت نبودم و نخوندمت این جا چه خبره مریم؟؟؟؟؟؟؟

saeede یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:57 ق.ظ

رااااااااای.خیلی دلم گرفت مریم جون.منتظر ایمیلم باش.امیدوارم همیشه سالم و موفق باشی عزیزم

مرضیه یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:53 ق.ظ http://nightrain.mihanblog.com/

سلام مریم جون.خوبی؟اینجا چه خبره؟ واقعا تو خودتی؟مریم محمد؟/کاش خیلی انتحاری ویه دفه اینکارو نمیکردی .کاش میگفتی ومیرفتی .نمیدونی واسه ما که به بودنت وخوندنت عادت کردیم سخت بود وهست.

آنشرلی یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:13 ق.ظ http://ansherli1390.blogfa.com

ممنونم مریم ...از اینکه برگشتی و این چند خط رو نوشتی دلم آروم گرفت
منتظر ایمیل من باش

نگین یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:56 ق.ظ

سلام مریم خانوم
ممنون که برای خواننده های وبلاگتون ارزش قائل بودین
راستش توقع من به عنوان یه خواننده با توجه به سبک نوشتار شما وحس خوب ناشی از همون نوشته ها جز این نبود
فقط خواستم بگم خاطرات شما تاثیرات مثبت هم داشته حتما خودتون هم اینو تایید می کنید
مرسی از این که اجازه دادید با ایمیل حالتون رو جویا بشیم
در پناه حق وپایدار باشین

مریم یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://maryamgoli.blogsky.com/

نمیدونم چرا
ولی باورم نمیشه که اینا رو خود مریم نوشته باشه

دوست عزیز مطمئنا مریم رو خوب نمیشناسی وگرنه از سلامش هم متوجه میشدی خودشه !

میترا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ب.ظ

سلام مریم جان
امیدوارم هر جا که هستی موفق باشی.
مطالبی که نوشتی رو خوندم .راستش رو بخوای خیلی تحسینت کردم به خاطر احساس مسئولیت وتعهدی که نسبت به تاثیر احتمالی نوشته هات داری.
دوست خوبم من خیلی وقته که نوشته هات و داستان زندگیت رو می خونم.قبلاْ هم چند تا وبلاگ از افرادی که شرایط مشابه تو داشتند (در زمینه ارتباط با مردان متاهل) رو خونده بودم ولی راستشو بخوای هیچ وقت نتونستم تو رو هم ردیف با اونها قرار بدم (قصدم این نیست که کارت رو تایید کنم). هیچ وقت نتونستم تو رو خونه خراب کن یا شوهر دزد تصور کنم.به نظر من شرایط تو کاملاْ متفاوته.بر خلاف تصورت داستان زندگی تو؛ امید و پشتکار و مبارزه با مشکلات و سختی ها رو به خواننده القا میکنه.
به نظر من خاطرات دختری که همه ی زندگیشو جنگیده و موفق شده خودش رو اثبات کنه نه تنها بد آموزی نداره بلکه می تونه سازنده و تاثیر گذار هم باشه.
در آخر باز هم برایت آرزوی کامیابی و موفقیت می کنم.
شاد باشی.

با نظرت کاملا موافقم...
اینکه با وجود همه عشق و علاقه مریم و محمد به هم باز هم دیدگاه مریم به قضیه کاملا منطقی و عاقلانه است همیشه باعث تحسین من بوده و هست. اینکه مریم همیشه بعنوان یک انسان و یک زن برای خودش ارزش قائله و از موضع خودش کوتاه نمیاد باید برای همه زنها سرمشق باشه.

مریم جان! اگه قرار بود دیگران با خوندن وبلاگ شما گمراه بشن چه بسیار زمینه های فراهم در جامعه که به این مسیر دامن میزنه...

مریم یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ب.ظ

باز هم سلام و باز هم مریمم و می خواستم مطمئنتان کنم که خودمم !
خانمی عزیز که زحمت کشیدی و این وبلاگ را فعال نگه داشتی می شود لطفا رمز عبور ( یوزر نیم و پسورد) را به من برگردانی؟ به آدرس ای میلم؟
ممنون خواهم شد.
روی ماه دوقلوهایت را از دور می بوسم.

مریم جان من دیشب دوتا ایمیل برات فرستادم که یکیش همین اطلاعات وبلاگت بود و گفتم هروقت صلاح بدونی وبلاگ رو حذف میکنم. ولی هیچ جوابی ازت نگرفتم! یا آدرس ایمیلت رو درست ندادی یا ایمیل من بهت نرسیده

دی ماهـ.ـی خـ.ـانـ.ـوم یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:55 ب.ظ http://deymahi.mihanblog.com

وای این کامنت آخری یعنی میخوای دوباره خودت بیای مدیر وبلاگ شی؟ کاش بیای...

روشنک روشنک یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ب.ظ

مریم بد جنس
بدجوری بهت عادت کرده بودم.تو رو خدا پشیمون شو ودوباره برگرد.
بدجنسسسسسسسسس برگرررررررررررررررد.
دلم برات تنگ شده من یه خواننده خاموش بودم ولی اگه برگردی قول میدم که روشن شم

منم دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ق.ظ

مریم گلم میدونم ناراحتی وحس خوبی نداشتی و این را هم همه بهت گفتن و منم میزارم به حساب اتیشی بودنت همان بلاهایی که سر محمد میاری و یهو چند روز تلفنش رو جواب نمی دی تا عصبانیتت فرو بشینه و دوباره حوصله پیدا کنی .عزیزم قربونت برم من هر وقت اروم شدی بیا اما اینجا یه عاشق مثل محمد نیست اینجا چندین عاشق داری و بدتر از همه اینکه عاشقانت همه زن هستند و دست از سرت بر نمیدارن.

مریم دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ

خانمی عزیزم نمی دانم مشکل email چیست. آدرس من maryam.afrs@gmail.com است . از شما هنوز ایمیلی نگرفته ام. دوستان لطف می کنند و مدام ای میل می زنند ولی مال شما را هنوز نگرفته ام. لطفا دوباره می فرستی؟
قصد حذف وبلاگ را ندارم راستش نمی دانستم اگر وبلاگ حذف شود آدرس آن قابل استفاده است و آدرس وبلاگم را دوست دارم .

فرستادم.
رسید؟

فرشته دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ق.ظ

مریم جون.........چون ما کلا ادمایه هم وطن دوست و بی کاری هستیم(یعنی من).با این استدلال محکم تو نمی رفتی بهتر بوداااااا..............(چی گفتم.) من به شخصه شاید یه ذره فضول بودم ببینم اخر کارت چی می شه.ولی به نظرم بیشتر به خاطر مسایل حاشیه ای که می گفتی دوس داشتم بخونمت........چیزایی که از وبلاگت یادمه البته بجز قهر و اشتییه همیشگیت یکی دوران بچگیته که می گفتی یکی خود ایده الته یکی مغازه هایی هست که واسه خرید می رفتی .......پیاده روی هایه همیشگیت با محمد......اها.....اون پست که گفته بودی دوباره خاله شدی.............عمو فیروز...........راستش به نظرم حس تو به زندگی و اطرافت و نتیجه هایه اخلاقی که می گرفتی از هر اتفاقی منو جذبه وبلاگت می کرد..........نه محمد یا هر مرده دیگه ای.........مطمینا خودت واسه خواننده هات جالب بودی.........و خلاقیتت.........این رابطه ای که تو می گی شاید ما هر روز ببینیمش ولی همیشه جذب نمی شیم........من و حتما ما تو رو دوس داریم ..........همین....

پرنده سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ق.ظ http://gafase-zendegi.persianblog.ir

آخه این چه کاری بود
مگه ما خواننده های وبلاگ هیچ اهمیتی برات نداریم که یهو می ذاری میری؟

مریم سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ق.ظ

خانمی عزیز متاسفانه هنوز هم ایمیلی از شما نگرفته ام. لطفا آدرس ای میلت را همینجا برایم بگذار تا من به شما ایمیل بزنم...شاید درست شد
مریم

ایمیلت به دستم رسید عزیزم. ریپلای کردم. امیدوارم رسیده باشه !

هدی سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ب.ظ

مریم جون بهت عادت کرده بودیم شدید .دوستت داریم شدیدتر . اگه میشه برگرد ودوباره مارو خوشحال کن .

نانی چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:23 ب.ظ

سلام، به مریم و شما امیدوارم شاد باشی و سلامت کاشی یک دفعه همه چیز را حذف نمی کردی بهرحال موفق باشی و سربلند

عسل خانومی چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:08 ب.ظ http://hamsar2.persianblog.ir/

سلام ممنون دوست عزیز بخاطر این کاری که انجام دادی و خود مریم هم اومد تو این وبلاگ نوشت و همه را از نگرانی درآورد. کار واقعا قابل تحسینی بود. موفق باشی

مرضیه چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:15 ب.ظ http://nightrain.mihanblog.com/

سلام مریم جان.دوباره اومدم تا بهت بگم که ما منتظرت میمونیم تا هر وقتی که بخوای وبرگردی.من از تو ونوشته هات چیزی جز خوبی، صبر،خویشتنداری ومقاومت ندیدم ونفهمیدم. کار تو وشیوه ورسم تو با همه اونهایی که فکر مکنی شاید سرمشق خوبی واسه الگو برداری نباشن فرق میکنه.دوستت داریم .

مینا جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:27 ب.ظ

مریم دیگه برنمیگردی؟

مهدیه یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ق.ظ

مریم جان قبول‏!‏ زندگی خاص،مرد کم نظیر و شرایط عجیب تو شاید‏!‏ تعدادی دختر کم تجربه و کم سن رو به وسوسه می انداخت ولی مریم حداقل ساده و سربسته بیا از خودت تنها بنویس.دلمون تنگ شده واست

آنشرلی دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ

مریم بببببببببببببببببببببببببببرگرد

فرشته ۲ سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ق.ظ

منم جزء خوانندگان خاموش وبلاگ شما بودم ... یعنی آرشیو رو از اول خوندم ...
خیلی قشنگ نوشته بودی و من واقعا از نوشتن شما که صداقت توش بود لذت می بردم...

نتیجه ای که از وبلاگ شما گرفتم این بود که هیچ وقت در مورد دیگران قضاوت نکنیم. شرایط خیلی تاثیر داره در رفتار آدما...شاید اگه ما هم جای کسی باشیم که درباره اش قضاوت میکنیم دقیقا همونطور عمل میکردیم که اون کرده ...ما که از دل دیگران خبر نداریم.

قضاوت رو بذاریم به عهده خود خدا...

این به نظر من خیلی نکته مثبتی بود حداقل برا من که این نتیجه رو داد.

مینا-دفتر خاطرات چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:55 ق.ظ

مریم جون خوب این مسئله کاملا شخصیه ولی اصلا کار قشنگی نبود که بی خبر رفتی

باران پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:39 ق.ظ

در پناه حق

دکتر شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:05 ق.ظ

سلام
دلمون برات تنگ شده مریم خانم بیا و دوباره بنویس

ایلیا شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:26 ب.ظ

سلام. آخرش یعنی چی؟ دیگه نمینویسی؟ من به شخصه تنها کسی که دچار مشکل مشترک با من هست را پیدا کرده بودم که با صداقت موضوع ارتباط با کسی که همسر دارد را بیان می کند.
حس مشترکی که درست است که مشکلی از من حل نمی کرد ولی باعثی سبکیم می شد. تصمیم با شماست و حتما مصلحت بزرگتری را دیدی که یکدفعه تصمیم به حذف وبلاگت گرفتی. مسلما در این مدت دل بستگی زیادی را در شما ایجاد نموده است و دست کشیدن از آن بسیار سخت. به هر صورت اگر خواستی می توانی موضوع را بصورت ایمیلی برای کسانی که انتخاب می کنی ادامه بدی.

نگین یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ق.ظ

هرروز سر میزنم به این امید که شاید باز نوشتن رو شروع کرده باشین مریم خانوم
ولی....

hidra دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:29 ب.ظ

مریمی جون سلام
هرروز سر میزنم شاید که تغییر عقیده داده باشی و بازم برامون بنویسی
راستش با خوندن خاطراتت حس زندگی رو در لابلای خطهات حس میکردیم. باز هم زندگی رو به جریان بنداز خانمی . راستی برای اینکه دیگه عذاب وجدان نداشته باشی و از تاثیرات احتمالی نوشته هات نگران نباشی،پیشنهاد ایلیا خیلی عالی به نظر میرسه . روش فکر کن عزیزم

روزبه پنج‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:07 ق.ظ

چه سوتی ای داره این نوشتار. شانسی اومدم اینجا. چه با حاله.
این گول های بچه گانه چقدر رفدار داره. با حاله ها.

+ ملت سرکارید. به خود آیید :دی

تینا تنها یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:55 ب.ظ http://tina0st.persianblog.ir/

سلام.خوشحال میشم که شما اولین نفری باشی که به وبلاگم سر میزنی
اگه دوست داشتی منو توی لیست دوستانت قرار بده

علی سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ق.ظ http://entezar-e-yaar.blogfa.com

سلام
من پستتون رو خوندم
خب تازه اومدم دوس داشتین در خدمتتونم

پس از مرگم ز راه دوس داری
بکن جانا به وبلاگم گذاری
تو پستم جستجو کن زان میانه
ببین بر پهنه اش تو این نشانه
همان پستی که بینی اول وی
گل خجلت زده سر بر دل وی

تارا یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ب.ظ

من به کمک روحی نیاز دارم توروخدا کمکم کنید

صغری بندانداز سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:43 ب.ظ http://bandandaz2.mihanblog.com/

بند انداختن اینترنتی صورت تا حالا شنیدی؟

دستگاه کاهش و تنظیم تعریق بدن! دستگاه یونتوفورز جهت درمان و رفع دائمی عرق زیر بغل ، رفع دائمی تعریق شدید کف دست و پا و درمان دائمی بوی بد عرق بدن( مانع تجمع باکتری هایی که موجب بوی بد عرق بدن می شوند ، می گردد). با ارائه مدل های متنوع جهت کاربرد های خانگی ، مطبی یا سالنی

احسان یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.bigonah2011.com

سلام بدون دعوت اومدم با دعوت بیا

سارا دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ

سلام مریم من هنوزم به یادتم و هر روز به اینجا سر می زنم آدرس ایمیل دادی ولی هیچوقت جواب ایمیلم رو ندادی امیدوارم هر جا هستی موفق باشی و اگه دلت خواست یه سری هم به دوستای مجازیت بزنی حتی با ایمیل

پسر تنها سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ http://hdes.blogfa.com/

سلام عزیز
دمت گرم
جالب بود
به من هم سری بزن؟
ولی سعی کن کمتر بیایی بهتره؟خودت درگیر این همه نظر که هیچ نمی شه توی این دنیای مجازی بهش اعتماد کرد ؟سخت نگیر و بیخیال باش.....
موفق باشید

دکتر نگار کریمی متخصص پوست مو و زیب دوشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:52 ق.ظ http://dr-negar.persianblog.ir

سلام دوست عزیز
دکتر نگار کریمی هستم متخصص پوست،مو و زیبایی ،خوشحال میشم به من سربزنید

پری سا سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام مریم جان
سال نو مبارک
برات بهترینها رو آرزو دارم
و امیدوارم دوباره پیش ما برگردی...

مهندس صادق هستم متخصص ساختمان سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:28 ق.ظ http://night-to-night.blogfa.com/

سلام دوست عزیز

چرا رفتی هنوز هم نمی خوای برگردی
دلت طاقت آورده
خوبه والا شما دلت طاقت داره
من که یه بار حذف کردم وبلاگم رو باز دلم طاقت نیاورد باز وبلاگ جدید زدم
خلاصه سایت های زیادی عضو بودم
خیلی معروف شده بودم
آبجی جون من که دلم طاقت نمی آورد که برم و دیگه نه مطلب بزارم
حدود 1 ماه نیامدم نت ولی دیگه داشتم عادت می کردم که یهو با یه تلفن

که کاش زنگ نمی زد

آمدم نت و......

راستی اون تکه بالایی که نوشتم مهندس صادق

شرمنده شوخی کردم

امید سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام
من امید مدیر اولین سایت خبری تحلیلی تعدد زوجات هستم
از دوستانی که مایلند کمکم کنند تا چند همسری به صورت صحیح ترویج بشه تا از آمار خانومهای مطلقه یا شوهر فوت شده و یا دختر خانوم ها کم بشه ممنون می شم با نوشته ها یا بیان خاطراتشون من رو در این راه کمک کنند
آدرس ایمیل من برای مکاتبه:
omidalavi89@yahoo.com
آدرس سایت:
http://www.taadodzojat.com/

امید سه‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:06 ب.ظ

از مریم خانم هم می خوام با قلمش من رو تو این سایت یاری کنه!
http://www.taadodzojat.com/

الیسا یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 ب.ظ http://www.negahemannegaheto.blogsky.com

چقد دلم واسه اینجا تنگ شده
کاش یه خبر از خودتون میدادی مریم خانومی

ehsan شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ق.ظ http://www.thelife.bogsky.com

سلام ...
خیلی وقت بود که بهت سر نزده بودم !
اما الان هستم
از اینکه اومدم و دیدم هنوز هم داری خاطره می نویسی خوشحالم
ایام به کام
باید بشینم و اون قسمت هایی رو که نخوندم رو یه بار بخونم بعدش بازم کامنت می ذارم !

محبوبه سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ب.ظ http://dokhtarekhooob.blogfa.com/

تازه وب زدم و تمام مو به موی خاطراتمو مینویسم
و نیاز به راهنمایی هاتون دارم
از وب عسل پیدات کردم

سکینه سه‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ب.ظ

سلام عالیه

تارنمای تخصصی سینا خوشرفتار دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:01 ب.ظ http://www.sina-khoshraftar.ir


با سلام واحترام خدمت شما
از وب پر محتوا وزیباتون دیدن واستفاده کافی و وافی بردیم....

اگه وقت کردید یه سر به وب ما بیاید وبازدید کنید که ادرسشو واستون گذاشتیم...
اما تازه راه افتاده ودر دست باز سازی هستش...

ما تبادل لینک با شما رو افتخار میدونیم.....
اگه شما هم مایل هستید بخاطر اماده نبودن وب اصلی به این وبلاگ بیاید یا به 09117569936 پیامک وبرای ما نظر بذارید : www.sinakhoshraftar.blogfa.com

ولی مارو با ((دانلود مداحی سینا خوشرفتار)) وبا همون ادرس مرکزی www.sina-khoshraftar.ir لینک کنید......متشکریم یاعلی

مصطفی نجفی - مدیر سایت سینا خوشرفتار


عسل خانومی سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ب.ظ http://hamsar2.persianblog.ir/

سلام به وبلاگم سربزن و اگر دوست داشتی در احیاء مجازیمون شرکت کن.[گل]

عسل خانومی سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:43 ب.ظ http://hamsar2.persianblog.ir/

سلام به وبلاگم سربزن و اگر دوست داشتی در احیاء مجازیمون شرکت کن.[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد